بهجت آباد خاطره سی

 

اولدوز ساياراق گؤزله ميشم هر گئجه ياری

گئج گلمه ده دير يار, يئنه اولموش گئجه ياری

گؤزلر آسيلی, يوخ نه قارالتی, نه ده بير سس
باتميش قولاغيم گؤر نه دوشورمکده دی داری

بايقوش آييغام سؤيله يه رک گاهدان اييلده ر
گاهدان اونو دا يئل دئيه لای لای, هوش آپاری

ياتميش هامی, بير آللاه اوياقدير داها بير من
مندن آشاغی کيمسه يوخ, اوندان دا يوخاری

قورخوم بودو يار گلمه يه, بيردن ياريلا صوبح
باغريم ياريلار, صوبحوم آچيلما! سنی تاری

 

  دان اولدوزو ايسته ر چيخا, گؤز يالواری چيخما
او چيخماسا دا اولدوزومون يوخدو چيخاری

گلمه ز, تانيرام بختيمی, ايندی آغارار صوبح
قاش بؤيله آغارديقجا, داها باش دا آغاری

عئشق’ين کی قراريندا وفا اولماياجاقميش
بيلمه م کی طبيعت نييه قويموش بو قراری

سانکی خوروزون سون بانی خنجردی سوخولدو
سينه مده اوره ک وارسا کسيب قيردی داماری

ريشخندله قيرجاندی سحر سؤيله دی: دورما
جان قورخوسو وار عئشقين, اوتوزدون بو قوماری

اولدوم قارا گون آيريلالی او ساری تئلدن
بونجا قارا گونلردی ائده ن رنگيمی ساری

گؤز ياشلاری هر يئردن آخارسا منی توشلار
دريايا باخار, بللیدی چايلارين آخاری

از بس منی ياپراق کيمی هيجرانلا سارالديب
باخسان اوزونه سانکی قيزيل گولدو, قيزاری

مئحراب-ي شفقده اؤزومو سجده ده گؤردوم
قان ايچره غميم يوخ, اوزوم اولسون سنه ساری

عئشقی واريدی شهرييار’ين گوللو چيچکلی
افسوس قارا يئل اسدی, خزان اولدو باهاری

شهریار

                                             تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

بیا ای خوب من

بدون تو همیشه نگران ودلواپسم ,

دلواپس عقده های نا گشوده ,

نگران گلبرگ های رنگ باخته ,دلواپس پرواز وپرندگان از یاد رفته ........

ای کاش می آمدی در یک روز بهاری با کوله باری از محبت ودلبستگی !

ای کاش می آمدی در یک شب بارانی با یک دسته یاس واطلسی .......

باور کن بدون تو دلشوره ای دارم از جنس انتظار ,

وحسرت دیدار تو در دلم تشویشی عجیب را به یادگار گذاشته است ......

بیا که گیسو پریش در انتظار تو نشسته ام !

بیا که دیگر در انتظارت پیر شده ام............

بیا خوب من !بیا وبتاب همچون خورشید بر این دل های به یغما رفته تاریکی .........

بیا که اگر بیایی دیگر غربت در چشمان همیشه ترم جا خوش نمی کند

ودیگر باران همراه با بغض گره خورده من همنوا

نمیشود .........

بیا تا آسمان پر شود از نور و آیینه ,

وگم شود ماه در ازدحام ستاره های پر فروغ چشمان خدایی تو !

 

 

 

نجوای بلو رین

 

کبوتر سفید ,لب پشت بام وپشت سرش آفتاب

,وناودان غریب وتنها ,وکاهگل آسوده ........

وحوض در قشتگ ترین لحظه ی بارش میزبان قطره های باران است

درهمین امتداد ها بودم وبه هر سو کشیده میشدم

اسیر جهت موجها ,بندی کند بادها ,بی زین ,بی مهار ,

بی افسار ,در طنین بالها ,صدایی مرا از هیاهو گرفت

وبه متن خالی شب های انزوا کشاند ,

ونجوای بلورین پری تار وپود هستی مرا لرزلند

پرده پاره شد ,وهم کناره رفت وبخار شد

نگاهم! نگاهم مضطرب وپر از نگرانی

,حاشیه را کاوید وسر آسیمه وبا التهاب روی گره های تاریک وسرد محبت کشید

خون وحشت در نای رگهای من میزد که تیزی حادثه گنگی ابهام را برید

_شکافت وانفجار سرخی ,مثل کشف رازی_ژرف

من که هموزن ژاله ای به شیشه چسبیده بودم ,

در شفافیتی بیکران حل شدم ,صدایی که هرگز طنین بال نبودنجوای بلورین پر هم نبود

وتنها و تنها کبوتری سفید  بود ,کبوتری سفید ,چه زیبا کبوتری سفید !!!

به صدایی ,که آشنا

,گفت :آهای آدمک !در چه خیره شده ای ,چشمهایت دچار چیست ؟؟؟

شرم کن سربه زیر دار  ,سر به زیر باش

از بام اوهام افتادم وپیشانی ام

چون حقیقتی دردناک با خاک آشنا شد ........

کاسه ی حیرتم سر رفت وبرگشتم بی هیچ لنگری وبی هیچ بادبان

...... نه جیر ماندنی ونه شوق رفتنم

 

 

چشم هارا باید شست

چشم هارا باید شست

ای کاش می توانستم

خرد پیشه وران جهان را گرد هم آرم

تا اندیشه های عاشقانه ودوستانه ام را میانشان

قسمت کنم:

اندیشه های عشق وآشتی ,

برای ویراستن افکار مجادله جویی و معامله گری

شاید که این کار دل هایشان را از عاشقی لبالب می کرد

           ********

جواب خوب وشکوفا از دل سوالی خوب وپویا سر میزند

اگر((نیوتن)) طور دیگر نگاه نمی کرد

وسوالی دیگر مطرح نمی ساخت

هیچ وقت به جاذبه وجوابی دیگرهم فرا نمی رسید

آری سوالی دیگر وبه دنبال آن جوابی دیگر

            ********

بلند پرواز باشید!

شما را برای باز نشستن ونشستن نیافریده اند

هر انسان یک معجزه است

فرا رسیده ای ژرف از دیار ملکوت

ناز دانه ای نغز از ناز کای فطرت وروح

وکرامتی سترگ بر نشسته وفرا نشسته در کاینات

آری :

چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید